متن كامل بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى با هزاران مشتاق يزدي در ميدان امير چقماق يزد (سفر رهبري 122)
يزدفردا :سخنان مقام عظماي ولايت در جمع مردم يزد براي ما يزديها بس ارزشمند و مفيد خواهد بود و انشالله در آينده نويسندگان و اساتيد فن به نكات مهم آن اشاره خواهند نمود و مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
متن كامل بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى با هزاران مشتاق يزدي در ميدان امير چقماق يزد
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
والحمدللَّه ربّ العالمين والصّلاة والسّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيةاللَّه فى الأرضين.
خيلى خوشحالم و خداى متعال را سپاسگزارم كه اين توفيق را عنايت فرمود كه در ميان جمع صميمى، باصفا و مؤمن و متدين مردم عزيز يزد، بتوانم حضور پيدا كنم و اين وظيفهاى را كه مدتهاست بر دوش احساس ميكردم براى سفر به نزد شما مردم عزيز، انجام بدهم.
شهر شما و استان شما - برادران و خواهران عزيز يزدى! - مركز دانش، مركز هنر، مركز كار و تلاش و ابتكار، مركز ايمان و دينباورى است. همواره مردم عزيز شهر يزد و استان يزد را به عنوان مردمى بااستعداد، نجيب، سرشار از ايمان و باور دينى، سرشار از نيروى كار و ابتكار و تحرك و آماده در همهى ميدانهائى كه در طول تاريخ معاصر ما از ملت ايران انتظار ميرفته است، هم قبل از انقلاب به چشم ديديم؛ تجربه كرديم، هم بعد از پيروزى انقلاب، مردم يزد درخشيدند؛ در عرصههاى دفاع مقدس، در عرصهى دفاع از هويت انقلاب اسلامى و پس از پايان دفاع مقدس، تا امروز هم در عرصهى دفاع از ارزشهائى كه مورد تهاجم سياسى و فرهنگى دشمنان قرار گرفته بود. در همهى اين ميدانها، مردم عزيز يزد را پابهركاب، آمادهبهكار، كمربسته و داراى عزم و تصميم مشاهده كرديم و آزموديم.
من فراموش نميكنم آن روزهائى كه هنوز ملت ايران شهد پيروزى را نچشيده بود؛ مردم شهرهاى مختلف اين كشور هر كدام به قدر توانائىشان، به قدر همتشان براى به سرانجام رساندن اين حركت عظيم كارى ميكردند، من آمدم يزد. وضعيتى كه در شهر يزد من ديدم، براى من شگفتآور بود. آن روحيهى پرتپش انقلابى در كنار نظم و انضباط و آرامش و متانت. در اين شهر من مرحوم آيةاللَّه شهيد صدوقى را - در آن دوره نه به عنوان فقط يك روحانى برجسته در يك شهر بلكه به عنوان يك رهبر دينى و سياسى و فرهنگى؛ يك رهبر انقلابى تمامعيار در اين شهر يزد و در شهرهاى سرتاسر استان - مشاهده كردم و احساس كردم. چند روزى من در يزد بودم، وضع شهر را ديدم. از تبعيد مىآمدم، شهرهاى ديگر را هم ديده بودم و بعد ديدم؛ اما وضع يزد بدون اغراق يك وضع استثنائى بود. دربارهى مناقب مردم عزيز يزد لازم است مثل منى آنچه را كه مىبيند و ميداند و احساس ميكند، مخلصانه با شما مردم يزد و با ملت ايران - آنچه لازم است - در ميان گذارد.
من همواره در همهى شهرهاى اين كشور با مردم وقتى مواجه شدم، بر روى اين مطلب تكيه كردم كه مردم ما - اين مردمِ داراى ريشههاى عميق تاريخى، علمى و فرهنگى و سياسى - بايد شناسنامهى خودشان را، شهر خودشان را بدرستى و دقت بشناسند؛ قدر خودشان را بدانند. اگر از مناقب شهر يزد و مردم يزد و استان يزد سخن ميگوئيم، براى اين است.
عزيزان من! دهها سال دشمنان اين ملت سعى كردهاند شناسنامههاى تاريخى ما را پاره كنند، امحاء كنند، از بين ببرند. ما را با يك ملت بىريشه اشتباه گرفتند؛ ما را با ملتهائى كه نه تاريخ دارند، نه سابقهى تمدن دارند، نه طومار بلندى از نام عالمان و دانشمندان و هنرمندان در طول تاريخ دارند، اشتباه گرفتند؛ با ما بد رفتار كردند. يك عده هم از ميان خود ما متأسفانه فريب خوردند، قضاوت دشمن را دربارهى ملت ايران و دربارهى مردم ايران پذيرفتند.
شهر يزد همانطورى كه اشاره كردم، شهر علم است. نام آوردن از علماى يزد در رشتههاى مختلف علوم، بخصوص علوم دينى، ساعتها وقت ميبرد كه انسان فقط اسم اينها را بياورد و ياد مختصرى از آنها بكند. اين فقط مربوط به گذشته نيست. زمان خود ما، در دوران تحصيلات دينى خود ما، در دوران فعاليتهاى اجتماعى خود ما، در همين استان، علماى برجسته، شخصيتهاى برجسته، چهرههاى درخشان بودند. امروز هم وقتى نگاه ميكنيم، مىبينيم استان يزد در طول چهارده سال پىدرپى بيشترين نسبت قبولى در دانشگاهها را نسبت به شركتكنندگان در كنكور سراسرى كشور ارائه دادند. اين چيز كمى نيست، اين نشاندهندهى اين است كه استعداد علمى، استعداد دانشمند شدن، استعداد نخبه شدن، استعداد تبديل شدن به بازوان توانا و مغزهاى متفكرى كه ميتواند اين ملت را تكان بدهد و به سوى آيندهاى كه انقلاب اسلامى براى او ترسيم كرده است به پيش ببرد، در اين استان فراوان است. جوان يزدى، مرد و زن يزدى، روحانى يزدى، روشنفكر يزدى، استاد يزدى بايد قدر اين استعداد را بداند. و همه بدانند كه شكر اين نعمت، در شناختن آن، در به كار گرفتن آن، در راهاندازى آن است.
تجربهى مردم يزد و استان يزد در دفاع مقدس هم تجربهى موفقى بود. مردم يزد تو خانهها ننشستند تا براى پيروزى رزمندگان فقط دعا كنند؛ وارد ميدان جنگ شدند. من فراموش نميكنم در جبههى نبرد، تيپ الغدير و پادگان الغدير يزديها يكى از بهترين، قوىترين، پرخطرپذيرترين و منضبطترين مجموعههاى نظامىاى بود كه ما در ميدان جنگ ديديم. شهداى برجستهى شما، جانبازان شما، آزادگان سرافراز شما، خانوادههاى صبور آنها، همه شواهد صدقى هستند بر اين حضور شجاعانهى مردم يزد در ميدان خطر، آنوقتى كه به آنها نياز هست.
در دانشگاه خوبيد، در ميدان جنگ خوبيد، در ميدان صنعت خوبيد، در ميدان كشاورزى هم با وجود خشكى طبيعى اين منطقه و اين اقليم، خوبيد. يك يزدى چشمهى آبى اگر در گوشهاى پيدا ميكند كه ساعتى به قدر يك سطل كوچك از آن آب مىآيد، همين آب را قدردانى ميكند، هدايت ميكند؛ با او يك كشتزار را، يك مزرعه را، يك باغ را به وجود مىآورد و از بركات آن، خود و ديگران را برخوردار ميكند. اينها خيلى قيمت دارد؛ سختكوشى.
پنجاه سال قبل من در عراق باغستانهائى را ديدم بين كربلا و نجف؛ همهى مردم عراق - آنهائى كه ما ديديم - ميدانستند اينها كار يزديهاست. گفتند يزديها از ايران آمدهاند اين باغستانهاى بين كربلا و نجف را در آن منطقهاى كه كار و تلاش خيلى معنى ندارد، انجام دادند. هرجا در سرتاسر كشور رفتند، اين سختكوشى خودش را نشان داده است؛ سختكوشى همراه با قناعت.
من دربارهى اسراف با مردم عزيز كشورمان بارها صحبت كردم؛ در نماز(1) گذشته هم همين مطلب را بيان كردم، از مردم خواستم. يكى از آنجاهائى كه ميتواند در مورد اجتناب از اسراف الگو قرار بگيرد، شهر شما و استان شماست. البته اين را در پرانتز عرض بكنيم؛ اين خوىِ طبيعى اين مردم است، به شرط اينكه عارضهى اشرافيگرى، خود را تحميل نكند. اشرافيگرى مثل يك بيمارى است. بر هر كجا كه وارد شد، بسيارى از خويهاى مستحسن و پسنديده را تحتالشعاع قرار ميدهد، كمكم آنها را ضعيف ميكند و شايد از بين ميبرد. اسير اشرافيگرى نبايد بشويم ما مردم ايران.
خوى طبيعى يزدى قناعت است؛ سختكوشى است. در كنار آن - آن هم با آن استعدادى كه شرح دادم در زمينههاى مختلف - علمش و هنرش است. اين آثار معمارى، همين مجموعهى معمارى بسيار زيبائى كه الان در آنجا هستيم، اين مجموعهى امير چخماق، مسجد جامع و ساير مراكزى كه در اين شهر و در اين استان وجود دارد، نشاندهندهى ذوق هنرىاى است كه در طول تاريخ ماندگار است، بومى است؛ ميراثهاى بومى يك شهر و يك استان است.
خوب، من از همهى اينها يك مطلب را ميخواهم استحصال كنم و اين را زمينهى بحث كوتاهى كه ميخواهم با شما بكنم، قرار بدهم و او اعتماد به نفس است. يزديها جزو خصوصياتشان اين است: اعتماد به نفس دارند. اينى كه شما مىبينيد در شهر غربت، در كشور غريب، در بيابانهاى بين كربلا و نجف، در هر نقطهى ديگر از اين كشور، يك نفر يزدى وقتى كه آنجا ميتواند جاى پاى خود را محكم كند، شروع ميكند به توليد و سازندگى و توليد ثروت، همراه با همان خصوصيات مثبتى كه گفته شد، اين ناشى از اعتماد به نفس است.
من امروز ميخواهم به شما و همهى ملت ايران عرض بكنم ملت ما يكى از داروهاى بسيار لازم و مؤثرى كه نياز دارد - داروى روحى و فكرى - و بايد اين را در ميان خود توسعه و ترويج كند، داروى اعتماد به نفس است. ملت ايران بايد اعتماد به نفسى را كه به بركت انقلاب و به بركت ايستادگى در ميدان پرخطر انقلاب به دست آورد و بعد در ميدان دفاع مقدس با همهى آن مشكلات با ايستادگى خود، اين اعتماد به نفس در او تقويت شد، اين اعتماد به نفس را بايد حفظ كند. اين اعتماد به نفس، به ملت ايران اين جرئت را، اين همت را، اين توانائى را ميدهد كه اين راه طولانىِ تا آرمانهاى ترسيمشدهى براى جامعهى اسلامى را طى بكند؛ بدون او نميشود. بدون اعتماد به نفس نميشود اين راه را رفت.
برادران و خواهران عزيز من! انقلاب ما فقط اين نبود كه يك حكومتى برود، يك حكومتى بيايد قدرت را به جاى او در دست بگيرد. مسئله اين نبود. اگر اين بود، ملت با اين فداكارى چرا وارد ميدان بشود؟ خوب، دو گروه با هم رقابت مىكنند؛ يكى مىآيد عليه آن يكى. مثل اينكه مىبينيد در كشورهاى ديگر؛ وارد ميدان ميشوند، ميزنند يا ميبرند يا ميبازند. اينى كه يك ملت با همهى وجود، با همهى تن و جان، با همهى توان، با جوانش، با مالش وارد ميدان ميشود، اين معناش اين است كه اين حركتى كه دارد اتفاق مىافتد، فقط دست به دست شدن قدرت بين دو گروه نيست؛ اين يك تحول عظيم، متوجه و معطوف به يك سلسله آرمانهاى مردمى و ملى است؛ معناش اين است.
انقلاب ما يك آرمانهائى را ترسيم كرد. مردم مؤمن ما وقتى به هدايت دين خودشان نگاه كردند، ديدند اين آرمانها همان چيزهائى است كه به آن نياز دارند. لذا در راه او حركت كردند؛ جوانشان را هم دادند، جانشان را هم دادند، مالشان را هم دادند، پاش ايستادند. ما ميخواهيم به اين آرمانها برسيم. اين آرمانها چيست؟ اگر در يك جمله بخواهيم اين آرمانها را بگوئيم، «جامعهى اسلامى» است. ما امروز در راه جامعهى اسلامى داريم حركت مىكنيم.
جامعهى اسلامى آن جامعهاى است كه در او عدالت به نحو كامل استقرار داشته باشد؛ اخلاق اسلامى به صورت گسترده در ميان مردم وجود داشته باشد؛ مردمان همان ترازى را به دست بياورند كه پيامبران الهى ميخواستند اين تراز ساخته بشود در ميان جامعهى اسلامى؛ قدرتمند، شجاع، عزيز، برخوردار از مواهب زندگى و در عين حال عبد خدا؛ تسليم ارادهى پروردگار. آزادى حقيقى براى يك ملت و براى يك انسان اين است كه ارادهى خودش را، همت خودش را، نيرو و توان خودش را به كار بيندازد براى بهروزى خود و آن بهروزى را در عبوديت خدا و بندگى خدا ببيند. ما دنبال اين هستيم.
امروز خلأ بزرگ دنياى ليبرال دموكراسى غرب همين است. كارخانهها را زياد كردند، چرخهاى گردنده را زياد كردند، دامنهى علم را گسترش دادند؛ اما عدالت اجتماعى را نتوانستند تأمين كنند. اخلاق انسانى به انحطاط كشيده شده؛ اين حرفى نيست كه من اينجا بگويم. مگر ميشود در يك تريبون و منبر جهانى، كه امروز اين حرفها در دنيا منعكس ميشود، چيزى برخلاف آنچه كه احساس مردم آن كشورهاست، بر زبان آورد؛ حرفى است كه خودشان ميزنند.
امروز بحران اخلاقى گريبانگير ليبرال دموكراسى غرب است. امروز بحران جنسى، بحران اقتصادى، بحران اخلاقى، بحران خانوادگى، گرفتاريهاى همان كشورهائى است كه از لحاظ علمى چشم تاريخ را خيره كردند از پيشرفتهاى خودشان.
بشر سعادتمندىاش به اين نيست كه دانش او پيشرفت كند - دانش ابزار سعادت است - سعادت بشر به آسايش فكر است، به آسايش روح است، به زندگى بىدغدغه است، به زندگى همراه با امنيت اخلاقى و معنوى و مادى است، به احساس عدالت در جامعه است. اين را غرب ندارد؛ نه اينكه ندارد، روزبهروز هم از او دارد دورتر ميشود. ما اين را براى نشان دادن به دنيا به عنوان آرمان خودمان ترسيم كرديم؛ ما نكرديم، خدا كرد. ملت ايران به اقتضاى ايمان خود به اين راه، دنبال اين راه افتاد.
برادران و خواهران عزيز من! مردم عزيز يزد! ملت عزيز ايران! اگر بخواهيم به آن آرمان برسيم، احتياج دارد به اعتماد به نفس. بايد بگوئيم ميتوانيم؛ همچنانيكه تا امروز آن كارهائى را كه ارادهى ملى به آن تعلق گرفت، توانستيم انجام بدهيم. مگر شوخى بود در يك كشورى كه زير فشار استكبار و استعمار است، فاسدترين حكومتهاى جهان بر آن حكومت ميكند و شرق و غرب عالم، منافعشان را در حكومت آن خاندان منحوس مىبينند، اين خاندان را به زير كشيدن؛ بنياد پوشالى حكومت سلطنتى موروثى را بكلى از بين بردن؛ يك نظام مردمى، متكى به آراء ملت، متكى به عواطف مردم، در يك چنين كشور استبدادزدهى در طول قرنهاى متمادى به وجود آوردن؛ اين كار شوخى است؟! اين كار را ملت ايران كرد. امروز در اين منطقه، هيچ كشورى از لحاظ اتكاء به آراء و عواطف مردم، به جمهورى اسلامى نميرسد.
انسان غصه ميخورد كه بعضيها به خاطر ملاحظات سياسى - ملاحظات جناحى بايد بگويم - جورى حرف ميزنند كه گوئى در اين مملكت دموكراسى، مردمسالارى نيست. اين بىانصافى است. بيست و هشت سال است كه اين ملت هر سال به طور متوسط يك انتخابات دارد؛ انتخابات آزاد، انتخابات از روى عقلانيت، انتخابات با حضور گستردهى مردم، داراى نوسان، با حضور گرايشهاى مختلف. چرا براى دلخوشى دشمنانمان كه سعى ميكنند انكار كنند وجود دموكراسى در سايهى اسلام را و مرتباً منفىبافى ميكنند، ما هم همان حرفهاى آنها را تكرار كنيم؟
ملت ايران با اعتماد به نفس خود اين بناى مبارك را گذاشت؛ توانست مردمسالارى را به وجود بياورد، آن هم با يك شيوهى تازه و بىسابقه؛ مردمسالارى دينى. در همهى جاى دنيا دموكراسيها در يك چهارچوب قرار دارند. هيچ جا وجود ندارد كه يك دموكراسىاى باشد، اما به وسيلهى يك چهارچوب و يك هدفگذارى خاصى هدايت نشود؛ يا به وسيلهى احزاب است، يا به وسيلهى دستگاههاى قضائى است، يا به وسيلهى دستگاههاى خارج از دستگاه قضائى و اجرائى است. همه جاى دنيا اينجور است. ما اين چهارچوب را اسلام قرار داديم؛ چون ملت ايران ملت مسلمانند؛ چون ملت ايران مؤمنند. اين شد مردمسالارى دينى، مردمسالارى اسلامى.
علت اينكه ملتهاى مسلمان از كشورهاى ديگر، به چشم عظمت به ملت ايران نگاه ميكنند، اين است كه ملت ايران اولاً جرئت كرد وارد ميدان بشود و نظام حكومتى جرئت كرد به مردم ميدان بدهد و بعد هم يك معناى خاصى، يك شكل خاصى، صيغهى خاصى از مردمسالارى را كه دنيا او را نميشناخت، در دنيا مطرح كرد؛ مثل پرچمى در دست گرفت.
همه جاى دنيا ملتها و دولتها تحت تأثير هوچىبازيهاى تبليغاتى دشمنانشان قرار ميگيرند؛ ملت ايران تحت تأثير هوچىبازيها قرار نگرفت. در قضيهى مردمسالارى دينى، در بسيارى از قضاياى ديگر، در مسئلهى زنان، در مسئلهى شيوههاى معمول ما در سياست خارجى، در ارتباطمان با قطبهاى قدرت جهانى، در هيچ كدام از اينها، ملت ايران به خاطر هوچىبازيهاى تبليغاتى منفعل نشد؛ راه خودش را عوض نكرد، بعد از اين هم همين خواهد بود. من ميگويم اين اعتماد به نفس را ملت ايران بايد حفظ كند.
يكى از نشانههاى اين اعتماد به نفس، قدم گذاشتن ملت ايران در ميدانهاى كشفيات علمىِ سطح بالاست، يكىاش مسئلهى انرژى هستهاى است كه حالا در دهان همهى مردم ما هست؛ اما فقط اين نيست؛ در بخشهاى بسيار حساس، بسيار دقيق، بسيار نو، جوانان ما، دانشمندان ما، برجستگان ما وارد ميدان شدند، كارهاى بزرگ انجام دادند؛ همين مسئلهى سلولهاى بنيادى، كشف داروهاى جديد و بىسابقه براى برخى از بيماريهاى صعبالعلاج - كه اعلان كردند، بعد هم باز انشاءاللَّه اعلام خواهند كرد - در مسائل گوناگون. ايرانى استعداد خودش را به ميدان آورد و اعتماد به نفس نشان داد و پيش رفت و بعد از اين هم پيش خواهيم رفت.
فاصلهى ما را با دنيا از لحاظ علمى در طول دهها سال گذشته، كه سالهاى رشد دانش در عالم بود، افزايش دادند؛ اما به فضل الهى ما اين فاصله را كم خواهيم كرد و به علم هم اكتفا نميكنيم؛ معنويت، اخلاق، سازندگى خود؛ اين را ما بايد به عنوان يك وظيفه براى خودمان بدانيم. يك جمله راجع به انتخابات بگويم، يك جمله هم راجع به استان شما و شهر شما عرض بكنم.
مسئلهى انتخابات، مسئلهى مهم امسالِ ملت ايران است. البته مسائل مهم داشتهايم، اين آخر سالى شايد مهمترين مسئلهى كشور كه در سال جارى ما اتفاق مىافتد، انتخابات مجلس است. البته هنوز تا آن وقت فاصله داريم و زمان براى حرف زدن و گفتن هنوز باقى است، بنده هم عرايضى دارم كه انشاءاللَّه در وقت خود خواهم گفت. آنچه كه امروز ميخواهم به شما بگويم، اين است كه ملت ايران انتخابات را قدر بدانند. انتخابات يك نمايشگاه است براى نشان دادن عزم و رشد ملى ملت ايران، استقامت ملت ايران، دانائى و هوشيارى ملت ايران، پايبندى ملت ايران به نظام مردمسالارى دينى.
آنچه كه بنده در همهى انتخاباتها تأكيد كردهام، امروز هم همان را در درجهى اول تأكيد ميكنم، حضور مردمى و قدردانى مردمى است از انتخابات. من به شما عرض بكنم - البته حالا سربسته ميگويم - سعى شد در اين كشور، باب انتخابات بسته شود تا دشمنان بتوانند بگويند نظام جمهورى اسلامى نظام مردمى نيست؛ تلاش شد براى اين كار، خداى متعال نگذاشت؛ ارادهى الهى بر ارادهى بدخواهان فائق آمد، دلهاى مردم به سمت انتخابات جذب شد در دورههاى متعدد و بخشهاى مختلف؛ علىرغم دشمن، مردم در انتخابات شركت كردند. اين انتخابات هم همانجور است.
آنچه كه من عرض مىكنم، در درجهى اول حضور مردمى است. در درجهى بعد كه البته حائز اهميت بسيارى است اين هم، پيدا كردن نمايندهى اصلح است. آن كسانى كه به وسيلهى شوراى نگهبان صلاحيت آنها اعلام ميشود، معنايش اين است كه اين از حداقل صلاحيت مورد نياز برخوردار است. در بين اين كسانى كه اعلام ميشوند، افرادى هستند با صلاحيتهاى بالاتر، افرادى هستند در سطح پايينتر. هنر ملت ايران و مردم شهرها و حوزههاى انتخابيه اين است كه دقت كنند، نگاه كنند، بشناسند اصلح را، بهترين را انتخاب كنند؛ بهترين از لحاظ ايمان، بهترين از لحاظ اخلاص و امانت، بهترين از لحاظ ديندارى و آمادگى براى حضور در ميدانهاى انقلاب؛ دردشناسترين و دردمندترين نسبت به نيازهاى مردم را انتخاب كنند. اينها فرصتهائى هست، بايستى مردم عزيز ما در همه جاى كشور - اين ديگر مخصوص استان يزد نيست - هوشيارانه، با بصيرتِ تمام تلاش كنند، پيدا كنند و با رأى خود مسجل كنند و مجلس را - آن مجلسى را كه مورد نياز جامعهى كنونى ماست - تشكيل بدهند.
البته مردم توجه بايد داشته باشند كه تبليغات رنگين و متنوع ملاك نيست؛ وعدههاى غير عملى ملاك نيست. من با خودِ نمايندههاى محترم در دورههاى مختلف وقتى مواجه شدم، به اينها گفتم: آقايان و خانمهاى نماينده! وظيفهى نماينده اين نيست كه وعدهى عمرانى و فلان پروژه، فلان كار را در منطقهى انتخابى خود به مردم بدهد؛ اينها كار اجرائى است، كار دولت است. وظيفهى نماينده اين است كه بتواند قانون مورد نياز كشور را پيدا كند، آن قانون را جعل كند. وقتى قانون شد - يعنى قاعدهاى گذاشته ميشود - دستگاههاى اجرائى و قضائى مجبورند برطبق قانون عمل بكنند و عمل ميكنند. وعدههاى غير عملى دادن، وعدههاى بزرگ دادن، اينها ملاك نيست؛ بايد مردم توجه كنند؛ گاهى علامت منفى هم هست. از طرف علاقهمندان به نامزدهاى انتخاباتى گوناگون، بداخلاقيهاى انتخاباتى، شايستهى ملت ما نيست؛ تهمت زدن آدمهاى مؤمن را، مصونيتدار از لحاظ اسلامى و شرعى را؛ در معرض هتك آبرو قرار دادن در شبنامهها، در مطبوعات، در پايگاههاى اينترنتى و غيره، اينها اصلاً مصلحت نيست. من به طور جد از همهى كسانى كه نسبت به نامزدهاى مختلف علاقهمندىاى دارند، درخواست ميكنم، اصرار ميكنم كه اين علاقهمندى خودتان را از راه تخريب ديگران، اهانت به ديگران، متهم كردن ديگران نشان ندهيد. هرچه ميخواهيد، از نامزد مورد علاقهى خودتان تمجيد كنيد، تعريف كنيد؛ اما ديگران را تخريب نكنيد. اين علامت بدى است. بعضى جاها در دنيا معمول است اسرار خانوادگى يكديگر را برملا ميكنند، عكسهاى پنهانى از هم ميگيرند، افشا ميكنند. خوب، همانهائى هستند كه وقتى هم رفتند مجلس - ديدهايد در تلويزيون - سر يك مسئلهاى مىافتد به جان هم، با مشت و لگد با هم رفتار ميكنند! اينكه امتياز براى نماينده نيست.آنچه كه در مورد انتخابات بايد به ياد مردم عزيز ما باشد، آماده شدن براى حضور همهجانبه و گسترده در انتخابات و كوشش كردن براى شناسائىِ اصلح و مراعات كردن رفتارهاى انتخاباتى است، كه اين را عرض كرديم.
در مورد يزد؛ چه استان يزد، چه شهر يزد. البته دوستان يزدى ما هميشه به من اعتراض ميكردند در اين چند سال كه آمدن ما به يزد تأخير پيدا كرد. من البته تصديق ميكنم اين را. خوب، حالا بحمداللَّه سفرهاى استانىِ مسئولين دولت هم هست؛ سفر ميكنند، نيازها را ميسنجند. بنده هم هنوز استانهائى هست كه نرفتهام؛ استان فارس در همسايگى شماست، هنوز نرفتهايم؛ استان كردستان، استان كرمانشاه؛ اينها استانهائى است كه در رديف بازديدهاى ما قرار نگرفته هنوز، انشاءاللَّه اگر عمرى باشد، در آينده از آنها هم بازديد خواهيم كرد. خدا را شكر ميكنيم كه اين توفيق پيدا شد. آنچه مهم است، اين است كه براى آبادى استان، براى پيشرفت استان، هم دولت با همهى دستگاههايش، هم مجموعههاى غيردولتى، آحاد مردم، مؤسسات غير دولتى، مؤسسات اقتصادى و فرهنگى و غيره بايد همكارى كنند.
دولت بايد اين مصوباتى را كه در مورد اين استان انجام دادهاند در سفرى كه به اين استان كردند، انشاءاللَّه توفيق پيدا كنند به طور كامل انجام بدهند. البته اين حركت دولت - سفر به استانها - بسيار حركت خوب و مباركى است. بنده قدردانى ميكنم از اين حركت مجموعهى دولت كه به شهرها ميروند، به راههاى دور ميروند، مشى مردمى اتخاذ ميكنند؛ اينها باارزش است. با همهى شهرها از دور و نزديك ملاقات ميكنند. بعضى از شهرها هستند كه مردم آنها يك مدير كل را هم هرگز نميتوانستهاند ببينند، حالا رئيس جمهور را، وزير را، نزديكِ خودشان مىبينند، با آنها حرف ميزنند؛ اينها باارزش است. ما بايد قدردان اين چيزها باشيم. مصوباتى هم كه در استانها تصويب ميشود، اگر فرض كنيم بعضى از اين مصوبات هم اجرا نشود، آنچه كه اجرا ميشود، براى استانها مغتنم است و باارزش است. بايد تلاش كنند.
اشاره كردند به مسئلهى آب. من ميدانم مسئلهى مهم استان يزد، مسئلهى آب است. البته در نظرسنجيهاى مردم، مسئلهى اشتغال، مسئلهى گرانى، جزء مسائلى است كه مورد اهتمام شماست. همهى مسئولين؛ چه آنهائى كه بايد قانون بگذارند، چه آنهائى كه بايد اجرا كنند، چه آنهائى كه بايد متخلف را تعقيب كنند - يعنى قواى سهگانه - وظيفه دارند در اين زمينهها كار كنند. ما هم سفارش كرديم، تأكيد كرديم، باز هم تأكيد ميكنيم؛ اما پيشبردن كارها، مواجه شدن با مشكلات، دست و پنجه نرم كردن با موانع راه - كه مسئولين در سطوح مختلف با آن مواجه هستند - كار آسانى نيست؛ دارند تلاش ميكنند. باارزش است اين تلاشى كه دارند انجام ميدهند. مهم اين است كه اعتماد ملت ما به مسئولينش اعتماد عميقى است و اين اعتماد را بايد همچنان حفظ كنيم.
البته دشمن سعى ميكند ارتباط قلبى و عواطفِ بين مسئولين را و بين مردم را تضعيف كند. هر وقتى به تناسب بخشى از دستگاه جمهورى اسلامى را تضعيف ميكنند، متهم ميكنند؛ يك روز قوهى مجريه را، يك روز قوهى مقننه را، يك روز قوهى قضائيه را، يك روز دستگاههاى گوناگون ديگر نظام را؛ كار دشمن است، براى اينكه مردم را دچار حيرت و سردرگمى كنند. مردم ما خوشبختانه هوشيارند؛ بصيرند، مسائل را محاسبه ميكنند و درست هم محاسبه ميكنند. لذا رابطهى بين مردم، رابطهى بين مسئولين و مردم، رابطهى گرم و مستحكمى است. انشاءاللَّه روزبهروز اين رابطه مستحكمتر بشود و مردم ببينند و عملاً حس كنند كه مسئولين براى آنها دلسوزى ميكنند؛ و مسئولين آمادهى به كارند و كارائى دارند و ميتوانند كارها را پيش ببرند.
من لازم ميدانم از شما مردم عزيز به خاطر محبتتان، صفاتان، اجتماعتان در اين روز سرد، در اين ميدان و در خيابانهائى كه در راه شما را زيارت كرديم، تشكر كنم. از خداى متعال توفيقات شما را مسئلت ميكنم و انشاءاللَّه در اين زمينهها در طول روزهائى كه در اين استان هستم، مطالب ديگرى هست كه بتدريج عرض خواهم كرد.
پروردگارا ! رحمت خود، بركات خود، تفضلات خود را بر اين مردم عزيز نازل بفرما. پروردگارا ! اين مردم را همچنانى كه دل آنها و روح آنها در مقابل تو خاضع و خاشع است، دل و جان آنها را با انوار لطف خود نورانى بگردان. پروردگارا ! شهداى عزيز اين جمع انبوه و اين استان را با شهداى صدر اسلام محشور كن. پروردگارا ! علماى بزرگ، پيشوايان مذهبى برجستهاى كه ما در طول اين سالها خودمان ديديم - مرحوم شهيد صدوقى، مرحوم آيةاللَّه خاتمى، مرحوم آيةاللَّه اعرافى از ميبد و علماى بزرگ ديگرى كه ما اينها را از نزديك ديديم، اهميت كار آنها را و حضور آنها را احساس كرديم - درجات آنها را عالى كن. پروردگارا ! جوانان خوب، پدر، مادرهاى خوب و مؤمن در اين استان را مشمول توفيقات و هدايت خود قرار بده؛ روزبهروز بر پيشرفت و اعتلاى مادى و معنوى اين مردم بيفزا؛ روح مطهر امام بزرگوار را كه سلسلهجنبان اين حركت عظيم است و حق به گردن همهى ملت ايران دارد، با ارواح مطهر انبياء و اولياء محشور بفرما.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
يزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 13,ژانویه,2025